-درباره ولایت فقیه و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه

این از سوالتی است که پس از انقلاب زیاد پیش اومده و کور دلان کارهای انحرافی زیادی انجام دادن در موردش

قضاوت با شما راى روشن شدن این موضوع، لازم است ابتدا ببینیم که مخالفت با ولایت فقیه، از نظر شرع چه حکمى دارد؟ علماى شیعه به کفر منکرین امامت و ولایت حکم نداده‏اند و بحث اصول دین را از اصول مذهب تفکیک کرده‏اند. از آن جا که امامت و عدل از اصول مذهب مى‏باشند، هر کسى به این دو اصل پاى بند نباشد، بر او حکم کفربار نمى‏شود. وقتى عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نشود، یقیناً نفى ولایت فقیه هم نمى‏تواند انسان را از دین خارج نماید زیرا ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه (ع) است ولى عدم کفر، دلیل عدم خُسران و زیان نیست. امام هادى (ع) در زیارت جامعه مى‏فرمایند: و على من جحد ولایتکم غضب الرحمن و بر آن که منکر ولایت شما شود، غضب خداوند، بخشنده مسلّط گردد. ممکن است انسان کافر نباشد، ولى خشم الهى وجودش را فرا گیرد. مگر مى‏شود بدون ولایت، راهى به سوى بهشت برد مگر در عصر حاضر، بدون تبعیت از ولایت‏فقیه، مى‏توان در پهنه اطاعت از امام معصوم (ع) سر بلند شد و حال آن که یکى از فرمان‏هاى ائمه (ع) اطاعت از فقیه جامع‏الشرایط است. امام زمان (عج) در توقیع شریف مى‏فرماید:. فانهم حجتى علیکم آنان حجت من بر شمایند. نکته دیگر اینکه ما با چند دسته مخالف روبرو مى‏باشیم: 1. کسانى که نه اجتهاداً و نه تقلیداً به این نتیجه (ولایت فقیه) نرسیده‏اند و لذا از نظر تئوریکى مخالف مى‏باشند، در مورد این دسته باید گفت، عقل هر انسان عاقبت اندیش حکم مى‏کند که با در نظر گرفتن بسیارى از ادله‏هاى عقلى و نقلى (آیات و روایات) که در جهت اثبات ولایت فقیه وجود دارد، به صورت عمیق و ریشه‏اى موانع علمى و فکرى و. که در این زمینه برایش وجود دارد، حلّ نماید و از صمیم دل و جان به این حکم الهى معتقد و مؤمن گردد. 2. کسانى که اجتهاداً یا تقلیداً به این نتیجه رسیده‏اند که فقیه ولایت بر همه دارد، ولى امیال نفسانى و. باعث غلبه هواهاى نفس او بر عقلش شده و زیر بار این واقعیت نمى‏رود چنین شخصى، حکم به فسق او مى‏شود و چون وى اصل دین را قبول دارد ولى پایبند به آن نیست، تنها از عدالت مى‏افتد. 3. اما اگر مخالفت با ولایت فقیه، در جایگاه حکومتى به عنوان تضعیف نظام اسلامى و یا براندازى آن باشد. حکمش حکم اخلال در حکومت و به عنوان مفسد فى الارض مى‏باشد. اکنون با توجه به مطالب فوق، در مورد شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» باید گفت که قطعاً منظور این شعار، کسانى که صرفاً از دیدگاه تئوریکى (دسته اول) با این نظریه مخالف باشند نمى‏باشد. زیرا نه اجتهاداً و نه تقلیداً به آن نرسیده‏اند. اما دسته دوم یعنى کسانى که اجتهاداً و تقلیداً به آن رسیده‏اند ولى باز هم قبول نمى‏کنند و دسته سوم یعنى کسانى که در جهت تضعیف ولایت فقیه و براندازى حکومت اسلامى دست به توطئه و. مى‏زنند، شامل این شعار مى‏باشند. و مصداق این حدیث امام صادق (ع) مى‏شود که فرمودند:. فانى قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه، فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علینا الرادّ على الله و هو على حدّ الشرک ردّ و انکار حکم حاکم اسلامى ردّ و انکار ماست و ردّ و انکار ما ردّ بر خداست که حدّ شرک برخداست،(1). و در فرهنگ و ادبیات اسلامى موارد متعددى یافت مى‏شود که خداوند و بزرگان دین مشرکان، ظالمان و مستکبران و کسانى که از اطاعت فرامین خداوند و پیامبر اکرم (ص) و حاکمان بر حق جامعه اسلامى سرباز مى‏زنند و. را مورد لعن و نفرین قرار داده و بر آنها مرگ فرستاده است: از جمله این آیات ک إِنَّ اَلَّذِینَ یُؤْذُونَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیا وَ اَلْآخِرَةِ،(2) قُتِلَ اَلْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ، مرگ بر انسان چه قدر کافر و ناسپاس است،(3) و. و از طرف دیگر یکى از وظایف و واجبات «تبرّى» و بیزراى از دشمنان اسلام و منافقان و کسانیکه در صدد تضعیف مبانى حکومت اسلامى بوده و یا با این که حق بر آنها مشخص است باز از اطاعت و قبول آن خوددارى مى‏نمایند، مى‏باشد که این بیزارى در زبان و عمل ظهور مى‏یابد. و خداوند نیز در آیات زیادى برائت خود را اعلام نموده است أَنَّ اَللَّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ،(4) و چنانچه که گذشت در روایت امام صادق (ع) مخالفت با حکم ولى فقیه جامع الشرایط در حدّ شرک مى‏باشد. یا در آیه دیگر فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ.،(5) خداوند به پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید اگر از دستورات تو سرپیچى کردند بگو من از شما بیزارى و برائت مى‏جویم. در هر صورت «شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه» از مبانى اصولى و محکمى در شرع مقدس اسلام برخوردار مى‏باشد. براى آگاهى بیشتر ر. ک: جوادى آملى، ولایت فقیه، ص 491. امام خمینى (ره)، ولایت فقیه، ص 48. على شیرازى، پاسخ به شبهات پیرامون ولایت فقیه، ص 12 و 24.پى‏نوشت‏ (1) (وسائل الشیعه، ج 18، ص 99 و اصول کافى، ج 1، ص 67) (2) (احزاب، آیه 57) (3) (عبس، آیه 17) (4) (توبه، آیه 3) (5) (شعراء 216)
دسته ها : سوالات انقلاب
چهارشنبه نهم 11 1387
X